//= $monet ?>
اگر من همسایه ای مثل آن را در آپارتمانم زندگی می کردم، به او یک حیله روزانه هم می دادم. و من دوستانم را دعوت می کردم تا او را لعنت کنند. او آنقدر بیدمشک زیبایی داشت که زبانم به سمت آن کشیده می شد. البته او از این نوع خروس خوشش می آمد، بنابراین بدش نمی آمد که پاهایش را باز کند. من حتی اگر او را در دهان او تقدیر می کرد، تعجب نمی کردم - دخترهایی مانند آن دوست دارند به عنوان عوضی از آنها استفاده کنند. صبح خوبی بود!
اولین برداشت من از خانم این بود که آیا او را روی جلد مجله دیده ام؟ او یک زیبایی است. اما وقتی بلوزش را درآورد و سینه های زیبایش زیر آن ظاهر شد، دیگر هرگز به صورتش نگاه نکردم. آن مرد دیک خود را به الاغش می چسباند، و من نمی توانم خودم را از سینه هایش جدا کنم - تاب می زنم، انگار هیپنوتیزم می کنم. صداش هم خوبه مخصوصا وقتی که تموم میشه.