//= $monet ?>
بله، آن مرد استقامت آهنینی دارد، اکثراً در حین کار کردن با بادکنک، تقدیر را روی سبزهها میریختند - زمانی که چنین لذت حسی و دلنشین زیبایی دیک شما را میمکد، مهار آن غیرممکن است. بقیه فقط در چند ثانیه از دیدن خدای او در پشت سر تسلیم می شدند - شما حتی مجبور نبودید آن را در آن قرار دهید! اما این یکی خوب عمل کرد، همه چیز را تحمل کرد و جایزه بزرگ را برد.
بیدمشک چیک از قبل خیلی بزرگ بود و بعد از اینکه با یک تلمبه پمپ شد، بزرگ شد. آن مرد به سختی توانست دیک خود را در آن بیدمشک متورم بچسباند. عجیب ترین چیز این است که کلیتوریس تقریباً زیاد نشد، اما لب ها مانند مارمالاد شدند. من نمی دانم که آیا حساسیت در چنین بیدمشک های پمپاژ شده افزایش می یابد یا کاهش می یابد. من تا به حال یکی از آنها را لعنتی نکرده بودم، باید آن را امتحان کنم.
یک دختر ژاپنی منتظر بود تا نوبت خود را به یک مرد نخبه باردار شود. او را با لباسی باحال برای جفت گیری آوردند. چه کسی از این فرصت استفاده نمی کند؟ و او آنجا بود، مثل یک گربه چکه می کرد و با تمام شکاف هایش زیر خروسش می خزید. خودارضایی تقریباً او را به ارگاسم رساند. آفرین، مرد، مکث کرد و بعد او را محکم روی دیکش گذاشت. تقدیر از داخل - حالا اجازه دهید او یک هدیه 3400 برای شوهرش بیاورد)
می خواهم انجامش دهم!