//= $monet ?>
اگر این پسر که به طور تصادفی آنها را در یک ساحل خلوت ملاقات کرد، نبود، آنها شروع به مالیدن بدن یکدیگر و همچنین گونه های خود می کردند. حال و هوای بازیگوشی داشتند. و آن مرد به سرعت متوجه شد که قرار است دراز بکشد، بنابراین بلافاصله شلوارش را پایین کشید. مجبور شدیم گاو نر را از شاخ بگیریم و جوجه ها شروع به مکیدن دیک کردند. دختر مو قهوه ای به نظر من خجالتی ترین از این سه بود، اما عوضی دست بالا را داشت. بنابراین او بدون فکر دوم بلند شد. و بقیه دوستانم فقط آب دهانشان را می ریختند. ))
بلوند از نظر اغوا کردن پدر بالغ خود آماده بود تا او را به درستی هل دهد و دیلدو که با آن در آنجا تکان می خورد برای این کار مفید بود. به طور کلی واضح است که همه چیز با جزئیات فکر شده است و این یک مزیت بزرگ است ، پدرش پس از چنین ترفندهایی او را به شدت لعنت می کند ، نه تشریفاتی ، حتی به این واقعیت که دخترش است توجهی نمی کند.
# من شبیه سوبچاک هستم #